غزل جدایی

میخواهم پرواز کنم


هواى باران داشت، نگاهِ غمگينم

 

 

چه تلخ مى رفتى، چه تلخ، شيرینم!

 

شب جدایى با تمام محجوبى

 

تو را صدا مى زد، سكوت سنگينم

 

ستاره ها گفتند که باز مى گردى

 

چه زودباور بود دل دهن بينم

 

سقوط سرخم را که دیده اى، آیا

 

نمیکشی دستى به بال خونينم؟!

 

بيا و از تاراج مرا حفاظت کن

 

مرا که چون باغى بدون پرچينم

 

کجاست؟ محتاجم به سكر چشمانت

 

که شعر هم امشب نداد تسكينم

 

نمى رسد دستم به دست هایت، آه

چه قدر بالایى، چه قدر پایينم!



+نوشته شده در جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,ساعت17:54توسط نادیا | |